به نظر من یکی از پست ترین کارایی که میشه کرد دروغ گفتن به کسیه که حقیقت رو میدونه و تو هم میدونی که اون حقیقت رو میدونه. این اتفاق تاحالا ۳ بار برای من افتاده. که دو بار اول زورم نمیرسید حقم رو بگیرم اما بار سوم زورم میرسید.

بار اول ۳ سالم بود. مربی مهد به من گفت از کلاس میندازمت بیرون چون من گریه میکردم. به مادرم که گفتم اومد باهاش صحبت کنه اما مربی انکار کرد که همچین حرفی زده. من هنوز از اون مربی متنفرم. انقدر ترسو بود که حاضر نبود پای حرفش بایسته.

بار دوم ۲۰ سالم بود. با استادم یه قراری داشتم. از خونه اومده بودم شهر تحصیل و جای خواب درست حسابی نداشتم اما موندم که فردا بتونم ببینمش. از ۸ صبح تا ۱ظهر منتظر بودم. به مدیر گروه میگفتم که باهاش تماس بگیره اما جواب نمیداد. آخرش بعد از کلی انتظار اومد و گفت که چرا دروغ میگی من اصلا با تو همچین قراری نداشتم. کل منزلت استادی و معلمی رو نابود کرد در اون لحظه. اون لبخند کثیفش از ذهنم پاک نمیشه. انقدر کثیف، انقدر پست، انقدرررر نامرد! اون میدونست که من با سختی یه روز بیشتر موندم. از اون روز هر بار دیدمش یه جور نگاهش کردم که تنفر رو توی چشمام ببینه.

بار سوم امروز صبح بود که راننده تاکسی میخواست ۲۰۰۰ تومن ازم اضافه پول بگیره و من اون مسیر برام تکراری بود. بهش گفتم ۲تومن داری اضافه میگیری گفت نرخ گرون شده. گفتم از کی؟ گفت دوماهه. گفتم من ۳ هفته پیش این مسیرو اومدم. " گفت ۲ تومن میاد روش واسه جابجایی بار. گفتم  اول که میگفتی گرون شده بعدم مگه چمدونمو تو گذاشتی تو صندوق خودم حملش کردم! گفت نه من خودم برداشتم! گفتم شما برداشتی؟ گفت بلههه من برداشتم!! " من دیگه دیوانه شدم از عصبانیت. دعوایی بینمو ایجاد شد اما من حقمو گرفتم. راستش تاحالا پیش اومده که همین مسیر ازم‌زیاد پول بگیرن. ولی با خودم گفتم عیبی نداره حالا آدم محترمیه یا ببین چمدونمو برام کلی جا به جا کرده و با خودم گفتم یه تومن مگه چقدره واسه من اصلا فکر کن صدقه دادی. این مورد دیگه زیادی داشت گرون میگرفت و معمولا تاکسیا الکی نمیگن که گرون شده. اگه اینجوری حرف نمیزد قطعا حوصله دعوا مرافه نداشتم. الکی کلی اعصابم خورد شد سر صپی.

باید بگم که اینجا مرکز ی جهانه! همیشه میخوان حقتو بخورن.

خلاصه اینجوری.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها